«...
وقتی به کسی، از موضع عشق یکطرفه نگاه میکنیم و به لذتی میاندیشیم که از بودن با او در بهشت برین به ما دست میدهد، ناخودآگاه نکتهای اساسی را فراموش میکنیم :اینکه اگر او هم ما را دوست بدارد، علاقهی ما به چه سرعتی رنگ خواهد باخت. ما عاشق میشویم چون نیازمندیم با توسل به فردی آرمانی از دست خود فاسدمان برهیم. خب اگر این فرد روزی برگشت و متقابلاً عاشق ما شد چه؟ فقط میتوانیم شگفتزده بشویم. آخر این موجود الهی که ما در تصور داشتیم، چگونه میتواند اینقدر بدسلیقه باشد که از کسی مانند ما خوشش بیاید؟ اگر برای عاشق شدن باید باور داشته باشیم که معشوق از جهاتی از ما سر است، زمانی که این عشق متقابل میشود، آیا تناقض ظالمانهای بهوجود نمیآید؟ «اگر او تا این حد فوقالعادهست، چگونه میتواند عاشق کسی مثل من شود؟»
..»
جستارهای در باب عشق- آلن دوباتن
پ.ن: سادهسازی و کاربردی کردن مفاهیم فلسفی و روانشناختی یکی از ویژگیهای بارز این نویسندهست که بعد از خوندن سه کتاب از همین نویسنده بهش پی بردم. و این نکته برای منی که شاید فرصت زیادی برای تعمق در این مفاهیم ندارنم جذاب بود. البته که ترجمه ناخوب اختصاصا این مترجم، در بعضی موارد آزاردهنده بود و نقطه ضعف بارز این کتاب محسوب میشد، اما چیزی از ارزشهای نویسنده کم نکرده بود ^__^
۲ نظر
۲۰ آذر ۹۷ ، ۱۸:۰۴